کیفیت پایین:
کیفیت خوب:
عصر ایران؛ محسن ظهوری - ما درون یک تابلوی نقاشی قدیمی هستیم، و شاهد نبردی مهم. کسی که شمشیرش را بالا برده، اسکندر مقدونیست. رو به داریوش سوم هخامنشی در نبرد گوگَمِل؛ جنگی سرنوشتساز در نزدیکی اربیل در عراق امروز.
اینجا برای روایت آخرین سالهای شاهنشاهی هخامنشیان نیامدهایم. این جنگ آغازی برای یک سرزمین است؛ کاپادوکیه در ترکیه امروز که یکی از ساتراپها یا به زبان امروزی ایالتهای هخامنشیان بود و فرمانروای آن آریاراته، در کنار داریوش سوم با اسکندر جنگید؛ در همین نبرد گوگمل، که اسکندر پیروز میدان میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
شهر اشکانی زیر پتک داعش / جنگیر در بقایای محوطه پارتی (فیلم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستان را با آریاراته آغاز کردیم که ساتراپ هخامنشیان بر کاپادوکیه بود. کسی که پس از شکست در برابر اسکندر مقدونی، به سرزمین خود رفت و دیوار دفاعی محکمی برای نبرد ساخت تا کاپادوکیه را به عنوان آخرین بازمانده فرهنگ هخامنشیان نگه دارد.
سرزمینی که این آتشدان از آن پیدا شده و به گفته شوکت دونمِز استاد بخش باستانشناسی دانشگاه استانبول، نشان از فراگیری فرهنگ ایرانی در آن منطقه دارد.
کاپادوکیه امروز در قلب ترکیه است. منطقهای که معماری سنگیاش آوازهای جهانی دارد. اما این نام روزگاری بر سرزمین وسیعی بود که تاریخ پرفراز و نشیبی را پشتسر گذاشته. جایی کوهستانی بین رودهای هالیس و فرات که از شمال به دریای سیاه میرسید و از جنوب به رشتههای کوههای توروس. محصور شده در پناهگاهی طبیعی، آن هم در آناتولی که منطقهای بسیار مهم برای گذر بین شرق و غرب روزگار بود.
میدانیم نخستین قدرتی که آن را ضمیمه خود کرد، هیتیها بودند. پادشاهی کوچکی در حوالی بُغازکوی امروز در استان چوروم ترکیه که کمکم بخشهای وسیعی از آناتولی و سوریه را به تصرف خود درآورد. فرمانروایان قدرتمندی که حدود ۱۷۰۰ پیش از میلاد پا به سرزمین وسیع کاپادوکیه گذاشته و تمام شهرها و روستاهای آن را به فرمان درآوردند.
هیتیها هزار سال بر این سرزمین حاکم بودند تا به دست آشوریها سقوط کردند. امپراتوری بزرگی که در زمان خود رقیب نداشت. گرچه کاپادوکیه همیشه در اختیار آنها نبود و لیدیه بر آن دست گذاشته بود و بین دو قدرت درگیری شدید برای تسلط به آن در جریان بود.
اینجا در ایران، حدود ۸۰ سال پس از تصرف کاپادوکیه به دست آشوریها، هوخشتره تاج بر سر میگذارد. سومین پادشاه ماد که در فکر ایجاد امپراتوریست. او موفق میشود در همکاری با دولت بابل، سپاه عظیمی درست کرده و به جنگ آشوریها برود.
کاپادوکیه در اتحادی نظامی با آشور همراه است و نبرد آغاز میشود. با سقوط نینوا پایتخت آشور، کاپادوکیه هم در ضعف قرار میگیرد و گفتهاند همه یا بخشهایی از آن جزو قلمروی ماد میشود. به این ترتیب مرز امپراتوری هوخشتره تا رود هالیس یا همان قزلایرماغ امروز گسترش مییابد؛ جایی که مادها با لیدیه (قدرت بزرگ در شرق آناتولی) همسایه میشوند.
لیدیه کاپادوکیه را از آن خود میدانست و جنگ با مادها آغاز شد. جنگهایی فرسایشی که برندهای نداشت. البته برنده اصلی از شرق خود را رساند. سپاه کوروش، امپراتوری ماد را به پایان رساند و تمام سرزمینهای تحت فرمان آن را هم ضمیمه خود کرد. کاپادوکیه حالا تحت فرمان هخامنشیان بود و لیدیه هنوز نسبت به آن ادعا داشت؛ پس جنگ گریزناپذیر بود.
هرودوت مورخ یونانی نوشته که در این دوره سپاه کروزوس شاه لیدی از رود هالیس گذشت و پا به پتِریا شهر باستانی گذاشت. سپس در آن منطقه اردو زدند و کشتزارهای مردم را غارت و بسیاری را برای بردگی به سارد پایتخت خود بردند.
زمستان همان سال بود که لیدیه با سپاه کوروش غافلگیر شد. سپاهی که از کاپادوکیه گذشت و به سارد رفت که گفتهاند اسبهای مشهور کاپادوکیهای هم همراه سپاهش بودند.
کاپادوکیه به پرورش اسب معروف بوده. در زبان فارسی باستان آنطور که داریوش هخامنشی در بیستون نامش را آورده، کَتْپَتوکَه نامیده میشد که معنی آن را سرزمین اسبها دانستهاند. منطقهای وسیع که در دوره کوروش با بیست شهرستان به صورت یک ساتراپی درآمد و به بیشترین وسعت خود رسید؛ یکی از مهمترین ایالتهای هخامنشیان که جاده شاهی داریوش از شوش به آنجا میرسید و از آن به سارد میرفت. جایی که طبق شواهد، آئینهای مربوط به آتش در آن رواج داشته؛ شبیه آنچه در ایران دوره هخامنشی بوده.
کاپادوکیه در طول دوره هخامنشیان نقشی مهم داشته. در دوره داریوش جنگ با سکاها را پیش برد و در زمان خشایارشا محلی بود برای به هم پیوستن تمام سربازان شاهنشاهی هخامنشی تا به یونان حمله کنند. اردشیر دوم شاهد شورش آنها بود و اردشیر سوم با همراهی آنها به مصر لشگر کشید. گفتهاند در همین دوره بود که کاپادوکیه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد.
آریاراته فرمانروای کاپادوکیه شمالی بود که داریوش سوم را در جنگ گوگَمِل علیه اسکندر مقدونی همراهی کرد. او پس از شکست به مقاومت در برابر مقدونیها ادامه داد و حکومت خود را مستقل نگه داشت؛ جایی برای فرماندهان هخامنشی که در آن پناه بگیرند و سپاهیان را سامان دهند.
فرماندار کاپادوکیه جنوبی قبلتر در نبرد با سپاه اسکندر مرده و سرزمینش به تصرف مقدونیها درآمده بود.
با مرگ اسکندر، وقتی قدرت امپراتوری عظیم مقدونی به پِردیکا یکی از سردارانش رسید، کاپادوکیه در خطر قرار گرفت. با حمله پِردیکا به کاپادوکیه، آریاراته شکست سختی میخورد و همراه با اعضای خانوادهاش مصلوب میشود. اما برادرزاده او زنده ماند. آریاراته دوم که به ارمنستان گریخته بود، بعدها توانست با کشتن فرماندار منصوب مقدونی، دوباره کاپادوکیه را به دست آورد و با پذیرش فرمانروایی سلوکی جای خود را در منطقه امن کند. در سرزمینی که حالا به کاپادوکیه در جنوب و پونتوس در شمال معروف بود.
سلسله آریاراته به این ترتیب ادامه یافت. خاندانی که خود را از نوادگان کوروش میدانستند و در تاریخ به نام سلسلهای با فرمانروایان ایرانیتبار شناخته میشوند. آنها خود را شاه خواندند و با سلوکیان به صلح رسیدند. کاپادوکیه در زمان قدرت رومیان و اشکانیان نیز نقشی فعال داشت و نهایتا سرزمینشان به دست ساسانیان افتاد. گرچه سلطه روم بر آن زیاد و نگه داشتن این سرزمین هم برای ساسانیان کار دشواری بود.
با همه این فراز و نشیبها، در طول سالها آیینهای مرتبط با آتش در کاپادوکیه برگزار میشده. این را استرابو جغرافیدان رومی گفته که از مراسم آنها برای ستایش از آتش و قربانی در آتشگاه یاد کرده.
پیدا شدن آتشدانی در ناحیه کوهستانی اَرجیش که در چهارسویش تصویر مردی در حال نیایش حجاری شده، یکی از نشانههای برگزاری این آیین است.
به گفته شوکت دونمِز، کشف این آتشگاه در اولوز هویوک هم، نشان میدهد که مراسم مرتبط با آتش در قلمروی کاپادوکیه باستانی، فقط مختص مغان و درباریان نبوده و مراسم در فضای باز و توسط عموم مردم برگزار میشده.
کاپادوکیه امروز یکی از مهمترین مناطق تاریخی در ترکیه است. سرزمینی با خانههای سنگی زیبا و معماری شگفتانگیز که تاریخ طول و درای به خود دیده و تا قرنها پس از سقوط هخامنشیان، نگهدارنده فرهنگ و سنتهای آنان بود.
قیه یا کیه به معنی صخره و کاپا به معنی بسته و درب که معنی کاپادوکیه معادل صخره های سربسته یا درب دار است.
این کلمات در ترکی امروزی نیز استفاده می شود.